امیر علی جانامیر علی جان، تا این لحظه: 17 سال و 8 ماه و 10 روز سن داره

امیرعلی پسراژدها سوار

به این میگن پسر

آخه قربونت بشم من که انقدر عاشق هیجانی نفس مامان قضیه از این قراره داشتم با امیر جون املاء تمرین میکردم که یهو اسم یه حیوونو گفتم که امیر با هیجان خاصی گفت آهان به این میگن املاء باحال من از این چیزا میخوام یاد بگیرم مثل:ببر پلنگ تمساح ...... عاشق حیوونه این پسره ماه من ...
27 آبان 1391

مروری بر گذشته ها

پسر خوب مامان دلم یهو خواست تا واست بنویسم از کارهایی که انجام میدادی تا حرفایی که میزدی برای 4سال خاله فاطمه پیش ما بود چون میرفت دانشگاه هر موقع من میرفتم بیرون به جز خاله فاطمه پیش هیچکسی حاظر نبودی بمونی و اون حق نداشت جایی بره تا من برگردم اما تا برمیگشتم به اون خاله بیچاره میگفتی از خونمون برو بیرون ساندویچ:سانببیج خاله فاطمه:خال طافهه موبایل:مومایل بپوشم:دتوشم بلد نیستم:بلس سیسیو یا همیشه اگه چیزی میگفتیم بعد حرفمون به تو میگفتیم مگه نه تو میگفتی مگه نه نگو هر اتفاقی که می افتاد تو سریع میگفتی یادته سه شنبه همه روز رو می گفتی سه شنبه مثلا:داشتی با خاله نانا حرف میزدی میگفتی که یادته...
21 آبان 1391

اینم از امیر جون

اینم از امیر جون در کنار هانا جون روز عید قربان ویلای سلیم بهرام راستشو بخوایین هانا جون امیرو خیلی دوست داره نه اینکه امیر دوسش نداشته باشه ها اما هانا جون وقتی امیر باشه هیچکسو نمیبینه اینم از پسر م که از الان دخترا براش میمیرن ...
13 آبان 1391
1